نیاز به دوست داشتن ,
نیاز به دوست داشته شدن ,
نیاز به پس زدن پرده های تاریکخانه دل
نیاز به تنها گذاشتن تنهایی ها
و نیاز و نیاز و نیاز
چیزی در درونش خالی شده بود و چیزی جایگزین تمام نداشته هایش
تلاقی یک نگاه و تلاقی تمام احساسات خفته درونی
تمام تفسیرهای عارفانه اش از زندگی و عشق در تلاقی آن نگاه شکل دیگری به خود گرفته بود
می ترسید
می ترسید از اینکه توی اتوبوس کسی صدای تپیدن های قلب فشرده اش را بشنود .
درد عاشقی ... برای نمایش روی ادمه مطالب کلیک کنید
ادامه مطلب ...ترفند های ریجستری کامپیوتر برای مشاهده روی ادامه مطالب کلیک کنید
ادامه مطلب ...برنامه نویسی به زبان اسمبلی برای کامپیوترهای شخصی برای مشاهده روی ادامه مطالب کلیک کنید
ادامه مطلب ...شعر خنده دار گله میکرد ز مجنون لیلی برای مشاهده روی ادامه مطالب کلیک کنید
ادامه مطلب ...